پس از انفجار در هوتل برج کابل در شهر نو، وزارت خارجه کشور چین به تمام شهروندان این کشور درافغانستان هشدارداد که در اسرع وقت این کشور را ترک کنندزیرا افغانستان جای امنی برای شهروندان کشور چین نیست.
چین کشوریست که بر علاوه داشتن نمایندگی سیاسی و شماری دپلومات ها درافغانستان، قرار داد های بزرگ سرمایه گذاری مانند مس عینک و پروژه های جدید دیگر نیز دارد و در ارتباط به این قرار داد ها صد ها تن شهروندان این کشور درافغانستان بسر میبرند.
اگر چند گروه داعش در ظاهر مسوولیت این حمله گروهی را بر عهده گرفت اما بدون شک رسیدن به کنه موضوع ایجاب تحقیقت همه جانبه را مینماید.
قبل ازین در سفارت روسیه در کابل نیز حمله انفجاری رخ دادکه به شمول دو دپلومات روسی ، شماری از افغانان کشته و مجروح شدند
افغانستان کشوریست که اینگونه حملات و شددید تر از انرا در یک دهه گذشته بیشتر تجربه کرده است.در زمان حضور ناتو و نیرو های خارجی درافغانستان حملات گروهی بالای مراکز نظامی ، سیاسی و دپلوماتیک ، بیشتر به چشم میخورد.
اگر چند اینگونه حملات بمنظور برهم زدن روابط افغانستان با کشور ها به ویژه کشور هایی که افغانستان چشم برسمیت شناختن از انها را دارد ، صورت میگیرد، اما راه حل اصلی چیست ؟
ترک افغانستان و بیرون کردن دپلومات ها یا تلاش بمنظور یافتن راه حل اساسی ؟
اینگونه حملات تنها محدود و منحصر به افغانستان بوده نمیتواند . ما قبل از حمله بر هوتل کابل در شهر نو ، شاهد حملات مشابه دیگر در کشور پاکشتان علیه اتباع چینایی نیز بودیم .
چین به مثابه کشوریکه فعالیت های گسترده اقتصادی در سطح جهان دارد، در نیمی از جهان حضور داشته و سرمایه گذاری های بزرک کرده است. هر گاه کشوری مانند افغانستان از حضور فعالیت های چین خالی گردد، بدون شک اتباع این کشور در نقاط دیگر جهان نشانه قرار خوهند گرفت .نیروی بشری چین هم اکنون در کشور های اسیای میانه به ملیونه نفر میرسد که همه مصروف کار اند وکشور های اسیایی میانه ، مانند مانند افغانستان از هر نکته نظر اسیب پذیرند.
بدین ترتیب کشور چین با اتخاذ سیاست گریز از میدان نخواهد توانست حضور و فعالیت اقتصادی چشمگیرش در جهان را حفظ کند بلکه در داخل خود نیز دچار تشنج و حملات تروریستی خواهد شد.
از سوی دیگر اینهم یک واقعیت مسلم است که افغانستان مکلفیت تامین امنیت دپلومات ها و شهروندان خارجی را در قلمروش را دارد و باید نگذارد زندگی انان با تهدید روبرو گردد یه ویژه افغانستان امروزی که در پی تقویت روابط و برسمیت شناخته شدن از جانب کشور های جهان است، باید با تما م قوت بکوشد که شهروندان خارجی ، با اطمینان وارامش خاط ر درافغانستان زیست نمایند و به کار و بار خویش ادامه دهند.
با درنظر داشت انچه گفته امد، مسوولیت و وجیبه مشترک هردو جانب ( افغانستان و کشور هایی که درافغانستان دپلومات ها ، نمایندگی های سیاسی و نهاد های اقتصادی دارند) اینست تا به جای ترک میدان و پایان دادن به فعالیت های مشترک ، به فکر راه اهای حل مشترکی برایند تا تهدید ها و چلش هار در برابر هردو پایان یابد
اگر چند تردیدی نیست که نیرو های امنیتی افغانستان بر خلاف پندار ها و محاسبات ، در یک سال و نیم گذشته ثابت کردند که توانایی خوبی برای مهار کردن حملات و فعالیت های تروریستی در قلمرو خویشرا دارند اما مبارزه با دهشت افگنی و پایان دادن به هراس افگنی و نگرانی ها از ناحیه دوام اینگونه حملات ، وجیبه مشترک همه کشور های جهان است . تجارب تاریخی نشان داده است که هیچ کشوری نمیتواند به تنهایی ، دامن تروریزم را بر چیند زیرا تروریزم یک پدیده جهانی و بیرون مرزیست . هر گروهی که به انجام اعمال تروریستی میپردازد، نیاز به تمویل ، تجهیز ، پرورش و امکانات لوژستیکی دارد که همه این امکانان در یک کشور واحد مهیا شده نمیتواند .
کشور هایی که از ناجیه مشکلات امنیتی در افغانستان و منطقه نگرانی دارند باید در قدم اول به فکر علاج این غده سرطانی برایند نه به فکر فرار از ان.
افغانستان که در حال حاضر بیشتر نیاز به تامین روابط و همکاری با جهان دارد نیز باید با به کار بستن یک رشته دپلوماسی منظم در پی کسب همکاری و حمایت جهان بمنظور مبارزه موثر و ریشه کن در برابر تروریزم و ریشه های ان در منطقه گردد.
تقویه نیرو های امنیتی ، کشفی و استخباراتی و همچنان کسب حمایت و همکاری مردم با نیرو های امنیتی میتواند راهکار موثری برای مبارزه با تروریزم باشد که با همکاری و همگامی کشور های منطقه و جهان مقدور و میسر است.