امرالله صالح، یکی از فرماندهان به اصطلاح مقاومت که گاه به دلیل جنون فکری ، خود را سر پرست ریاست جمهوری افغانستان میخواند، مدعی است که کنفرانس مسکو میتواند در اینده منبع کمکهای مالی، نظامی و غیره به جبهه نام نهاد مقاومت باشد. امرالله صالح پنجمین نشست فارمت مسکو را نشانه امیدواری برای خود و یاران بی پشت و پناه خود میداند که فکر میکنند با مزاحمت خود را در قدرت شریک خواهند کرد.
قبل از اینکه به تحلیل و ارزیابی خیالی سر پرست ریاست جمهوری و رهبر راهزنان فراری بپردازیم، لازم است موضع این فرمانده بی تاج و تخت را در رابطه به نشست های قبلی در مسکو پیرامون صلح افغانستان ، از نظر بگدرانیم .
در زمان زمامداری اشرف غنی که مسکو میزبان نشست های بین الافغانی برای آینده سیاسی افغانستان بود، آقای صالح در کابل فریاد میزد که روسیه با کدام صلاحیت قانونی ، میزبان جلسات برای افغانستان است، در حالی که در آن نشست ها ی مسکو، بسیاری از سیاستمداران افغان، تحریک اسلامی طالبان، سازمان ملل و ایالات متحده که حاکم افغانستان و یک جهت مهم قضیه بود، نیز حضور داشتند. در آن زمان آقای صالح بالای جلسات مسکو نسبت عدم حضور حکومت کابل ، اعتراض نموده واین جلسات را غیر قانونی عنوان می کرد، اما اکنون که نه حکومت مستقل ومتکی به خود افغانستان و نه شخصیت های افغانی در آن وجود دارند، این نشست هار را غیر قانونی و نامشروع نمیخواند، بلکه انتظاردارد که آنها به یاری به اصطلاح مقاومت بپیردازند.
امرالله صالح حکومتی را که در زمینه های نظامی، سیاسی و اقتصادی متکی بر آمریکا و ناتو بود، حکومتی مستقل می خواند، اما چنین حکومتی را که حتی متجاوزان آن را به رسمیت نمی شناسند، حکومتی مستقل و متکی به خود نمیداند. چون او وهم قماشانش در قدرت نیستند. حال میپردازیم به تحلیل و ارزیابی آقای صالح از جلسه پنجم فارمت مسکو:
در این دیدار در مورد سلاح های به جا مانده از ناتو و ارتش آمریکا در افغانستان بحث شد و نمایندگان برخی کشورها ابراز نگرانی کردند که این سلاح ها به دست برخی گروه های افراطی نیفتد.
مصداق غیرضروری و بیهوده بودن این نگرانی ها، بحث جداگانه ای است که بارها به آن پرداخته و دلایلی را بیان کرده ایم که در مدت یک سال و نیم حاکمیت ا.اا.ا گروه داعش بیش از هر زمان دیگری تضعیف و سرکوب شده است، اما آقای امرالله صالح این نگرانی را به این معنا می داند که شرکت کنندگان در نشست فارمت مسکو، تعریفی از حکومت را به حکومت فعلی افغانستان ارائه نکرده اند. او می افزاید که به باور فارمت مسکو ، حکومت فعلی افغانستان، نه حکومت است و نه هم حکومت خواهد شد .
صالح ممکن است فراموش کرده باشد یا تجاهل عارفانه میکند که چنین نگرانی هایی در سطح بین المللی از سال ها و دهه ها در مورد عراق، سوریه، ایران، پاکستان، اوکراین و ………. کشور وجود داشته است. این حکوت ها ، حکومت های رسمی هستند و هیچ کس نگفته است که آنها حکومت نیستند و حکومت نخواهند شد . توصیه ها و رهنمودهای سازمان های بین المللی و سازمان ملل متحد به معنای نفی دولت ها و حکومت ها نیست، اما آقای صالح از کجا به خود این اطمینان را می دهد که انها افغانستان را حکومت نمی نامند؟
ای کاش آقای صالح به این حقیقت آگاه بود که کشورهای مهم و تاثیرگذار در فارمت مسکو ، هم اکنون سفارتخانه های فعالی در افغانستان دارند.
– در نشست فارمت مسکو به توافق دوحه با صراحت اشاره نشده و امرالله صالح این را به این معنا می داند که فارمت مسکو توافق دوحه را به رسمیت نمی شناسد به گفته او، حکومت فعلی زاییده توافق دوحه است، وقتی توافق دوحه به رسمیت شناخته نمی شود، حکومت فعلی نیز به رسمیت شناخته نمی شود. بنابراین، مقاومت باید توسط این کشورها تقویت شود.
صالح فراموش کرده است که توافق دوحه توافقی برای فروپاشی دولت قبلی نبود، بلکه سناریویی برای توزیع قدرت و انتقال مسالمت آمیز در نتیجه نشست های بین الافغانی بود، اما فرار او و غنی راه را برای سقوط هموار کرد وبدینگونه شکست و فروپاشی نظامی رخ داد . در نتیجه این سقوط وفرار ، ا.ا.ا. تسلط و حاکمیت نظامی را بر کل افغانستان برقرار کرد. این بدان معناست که حکومت فعلی نتیجه نقض توافقنامه دوحه است که توسط او و اشرف غنی صورت گرفته است.
امرالله صالح با چه منطقی دولت فعلی را دولت دوحه می خواند و بعد عدم یاد اوری توافق دوحه در مسکو را عدم پذیرش دولت فعلی فرض می کند؟
از جانب دیگر توافقنامه دوحه یک قرارداد بین المللی است که توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد و مجمع عمومی تایید و تصویب شده است.
از نوشته ها و تحلیل های آقای صالح به نظر می رسد که وی علاوه بر مشکلات دیگر از افسردگی عمیق و بیماری روانی نیز رنج می برد.