میراث خور را خواب می برد، آموخته خور را نه!
آری! دیگربودن مهاجرین افغانستانی به پاکستان ضرورنیست،!
غلام علی صارم
پاکستان نیز از مدتی به این طرف جملات مهاجرقانونی و غیر قانونی را نشخوار میکند به نظر میرسد که ایشان نه دساتیر اسلام در مورد مهاجرین را قبول دارند و نه از کنوانسیون های بین المللی و مقرراتی که در مورد مهاجرین درسطح بین الملل است تبعیت می نمایند. زیرا هیچ کسی خانه و جای و خانواده خود را تا فشاری در کار نباشد رها نمیکند، خوب میدانند که در کشور ما با توجه به مشکلات عدیده ای که وجود دارد میزان بیکاری و ناداری روز بروز افزایش یافته و اکثریت نفوس کشور ما را به سرحد فقر رسانده است، تنها در دوولایت ارزگان و هلمند ما، بالای صد هزار کودک سوء تغذی وجود دارد، بازهم سخنانی را زمزمه میکنند که نه با مقررات اسلامی و نه با مقررات بین المللی سازگاراست.
سوال اینجاست که با توجه به وضعیت ناگوار موجود و پخش گزارش های تلخ و تخریش آور از طرف نهاد های بین المللی در ارتباط زندگی مردم با آنهم همه کشور ها مخصوصا کشور های اسلامی و همسایه ها، مخصوصا در این اواخر پاکستان از برخورد های که خیلی زشت و واضح تر بگویم غیر انسانی است کار می گیرند. درشرایطی که فصل زمستان پیشرو است و خانه و مواد خوراکه و سوختی هم نیست واقعا اخراج اجباری مهاجرین عمل ظالمانه و غیر انسانی است. چرا چنین می کنند؟
به باور ما اخراج مهاجرین افغانستان که در حال حاضر از پاکستان، از شدت بی نهایت زیاد برخوردار است چند موضوع میتواند درآن دخیل باشد:
الف: برای مهاجرین افغان کشور های خارجی کمک نمی کنندتا پاکستان آنرا به جیب زده و بخود شهرک سازی نموده و مناطقی چون حیات آباد و امثال آنرا در شهر های مختلف پاکستان بسازند. ما دقیقا بیاد داریم که در شهر پشاور ازقسمت بورد ببالا همه بیابان بود که حتی قابل کشت و زراعت هم نبود اما اینک کارخانو یکی از مراکز بزرگ تجارتی و حیات آباد بزرگترین مرکز رهایشی آنهم خیلی لوکس میباشد البته به اضافه هزارن تاسیسات دیگر درهمین ساحهء که زمانی کویری بیش نبود میباشد.
ازطرفی هم وضعیت مخصوصا پولیس پاکستان قسمی بود که ایشان توان خرید یک پتلون را نداشتند و خورد و کلان از نیگر های که تا پشت زانوی شان بود استفاده میکردند و یا بقول افغانهای ما که در تمام نیروی پولیس پاکستان یک نفر ایزار دار را نمی دیدید، اما امروز بهترین لباس و بهترین خانه از اینها میباشد و به همین اساس مهاجرینی که کشوری و یا نهادی از خارج به ایشان کمک نمی کند تا مورد استفاده اینها قرار گیرد، دیگر به صلاح ایشان نیست، باید اخراج شوند چون عوایدی از این طریق بدست نمی آید.
تاریخ مهاجرت مردم افغانستان به پاکستان معلوم است، کمکی که دنیا به مهاجرین و مجاهدینی که علیه شوروی وقت می جنگیدند می نمود، همه بدست پاکستان سپرده میشد وازطریق پاکستان به اصطلاح از گاو غدود به مستحق و کسانی که به ایشان کمک شده بود و کمک مال ایشان بود داده میشد. هیچ وقت مجاهدین و مهاجرین کمکی را بصورت مستقیم در یافت نکرده بلکه همه از طریق پاکستان صورت گرفته است که یک مطالعه تطبیقی از پاکستان پیشا مهاجرین و پسا مهاجرین این ادعا را بخوبی ثایت میکند که پاکستان بیش ازهشتاد فیصد کمک های که به مهاجرین صورت گرفته بخود اختصاص داده بود. سرمایه های میلیاردی جنرالان فوج و مخصوصا شبکه آی ای آی بی مبالغه از کمک های است که به مهاجرین افغانستان صورت گرفته بود. اما اینک این کمک ها از دست ایشان رفته است. و طبق آن ضرب المثل معروف ما که « میراث خور را خواب می برد اما آموخته خور را نه ». بدون اضافه گویی اینهمه تند خویی ها و این همه درد سر آفرینی به مردم مظلوم افغانستان ، دردش از آنجاست .
آخراج مهاجرین و عنوان کردن مهاجرقانونی و غیرقانونی، برخورد های کاملا عقده ای است، زیرا از همین ها می پرسیم زمانیکه با آغاز تجاوز شوروی وقت سه میلیون مهاجر در پاکستان وجود داشت، چند نفر شان با پاسپورت و ویزه به پاکستان آمده بودند؟ همه از دشت ها و بیابانها رفته و هیچکدام هیچ مدرکی حتی مدرکی که افغانستانی بودن شان را ثابت کند نداشتند، چون در یک شرایط کاملا اضطراری خانه های خود را ترک کرده بودند.
واما مهاجرت در حال حاضر، درست است که امنیت تامین است واز این لحاظ مجبوریتی در کار نیست اما از لحاظ وضعیت بیکاری و گرانی مواد اولیه و فقر حاکم در جامعه، در شرایط فعلی هم مهاجرت فوق العاده صبغه شرعی و اسلامی دارد و هم از لحاظ کنوانسیون های بین المللی صبغه قانونی. اما در قسمت برخورد های آنعده از کشور ها که مهاجرین را به قانونی و غیر قانونی تقسیم میکنند جز موضوع اقتصادی بحث دیگری مطرح نیست.
موضوع دیگری که امروز پاکستان را از وجود مهاجرین بی نیاز ساخته و میگویند که اخراج مهاجرین افغان از پاکستان به مصلحت پاکستان است و موضوع بی امنیتی پاکستان را عنوان میکنند دقیقا ناشی از ضعف مدیریت و عدم لیاقت و کارآیی خود شان در تامین امنیت است و الا همه میدانند که دربی امنیتی های پاکستان ، مردم و مهاجرین و نه هم حکومت افغانستان دخیل نبوده و نیست و اصلا این توانایی به ایشان وجود ندارد تا در کشور همسایه به عملیات های بی هدف و بی فایده و حتی غیر انسانی دست بزند.
باید با صراحت بگوییم که بی امنیتی و سلسله حملات و انفجاراتی که در پاکستان رخ میدهند دقیقا حاصل کشت خود نظامیان پاکستانی است که زمانی به قصد نا آرامی دیگران ساخته بودند که امروز گریبان گیرخود شان شده است، با این همه افغانستان و افغان ها با سعه صدری که دارند از این وضع ناراضی و از کشته شدن و زخمی شدن مردم بیگناه پاکستان ناراض بوده و همیشه اظهار همدردی نموده اند.
بحث دیگر بحث سیاسی نظامی است. مرحوم ضیاالحق در آغاز رسیدن کاروان های اولیه مهاجرین افغانستان به پاکستان در یک سخنرانی خود گفته بود که به مهاجرین افغانستانی مهاجرنگویید پاکستان خانه و وطن خود شان است و پاکستانی ها هم بدانند که جهاد مردم افغانستان تنها دفاع از افغانستان نه بلکه دفاع از اسلام و سرزمین های اسلامی و مخصوصا پاکستان است. بلی! منظور از این سخن هرچه بوده بوده و اما واقعیت اینست که از سالها قبل مخصوصا ملی گرا های روس می گفتند که مرز ما کراچی و آبهای گرم بحر هند است. همانگونه که زمانی به غلام اسحق خان رئیس جمهور پاکستان گفته بودند که مجاهدین سمت شمال افغانستان خط دیورند را قبول ندارند، غلام اسحق خان در جوابش گفته بود که خط دیورند را ماهم قبول نداریم، مرز ما دریای آمو است .
این خطر عملا محرز و مشهود بود که تجاوز شوروی وقت درافغانستان به پاکستان خطر سازاست اما امروز این خطر هم وجود ندارد و دیگر شوروی سابق نیست که رسیدن به آبهای گرم و تحت تسلط درآوردن پاکستان به ایشان تارگیت سیاسی نظامی باشد.
بنابراین برداشت ما از اخراج مهاجرین افغانستانی در این فصلی که علاوه بر فقر و بیکاری و بی سرپناهی با خشم طبیعت همراه است اینست که میخواهند کشور ما را به نحوی تحت فشار قرار داده و به اهداف ظالمانه ایشان که همانا تسلط برذخایر و اراده و ازادی این کشور و بدست آوردن منافع اقتصادی است و بس، برسند. اما بیخبر از اینکه مردم افغانستان هیچ چیزی را به آزادی و خود ارادیت خویش برابر نمی کند. و این حرکات دشمنانه کشور همسایه (پاکستان) را بی اثر دانسته و آینده ناگوار را دربین هردوکشور پیش بینی می نماییم، زیرا زندگی توآم با صلح و روابط حسنه در ابعاد مختلف بین افغانستان و پاکستان یک ضرورت است که باید از طریق تفاهم حل گردد، و ما این ضرورت را بارها به تفصیل بیان کرده ایم.
رفتار های توآم با خشونت جز اینکه به تیرگی روابط افزوده و ما را به سوی آینده تاریک و مبهم سوق دهد کار دیگر ی از پیش نخواهد برد به امید روزی که این مشکلات با منطق حل گردد نه با چوب و چماق. والسلام