بریکس خار دیگری در گلوی امریکا
غلام علی صارم
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جاهیر شوروی سابق انتظار آن میرفت که جهان بسوی آرامش واقعی خواهد رفت ودیگر از مسابقه تسلیحاتی و تکرار قضایای ضد بشری چون یوریشیما و ناکازاکی خبری نخواهد بود.
متاسفانه جریان حوادث نشان داد که پایان جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی و ختم رقابت های نظامی، خیالی بیش نبوده است.
مخصوصا طی دوسال اخیر روگشایی از هزاران سلاح مرگبار شاهد این مدعا است. امریکا طی سه دهه اخیر که ظاهرا به عنوان قدرت یکه تاز دنیا مطرح گردید، نه تنها از تولید انبوه سلاح های مخرب و کشتار جمعی دست نکشید بلکه هرروزسلاح های مخرب تر و کشنده تری را تولید نمود که یک نمونه تولید موشک های زیر دریایی « اوهایو» است که قدرت تخریب هریک آن بیشتر از بمب های است که در یوریشیما و ناکا زاکی استعمال گردید.
امریکا به عنوان تنها قطب قدرتمند جهان در این سه دهه اخیرنه تنها گامی برای صلح و آرامش بشریت برنداشت، بلکه تا توانست در گوشه گوشه ای دنیا آتش جنگ را مشتعل ساخت.
اگر گذشته ها را سرجایش بگذاریم و صرف همین سه دهه اخیر را که امریکا به عنوان قدرت برتر و بلا منازعه جهان مطرح گردید، تحت فوکس قرار بدهیم و جنگ های که صورت گرفته و میلیون ها انسان را بخاک و خون کشیده است، از کشور های اسلامی گرفته تا اوکراین و روسیه که جریان حوادث آن قلب هرانسانی را بدرد می آورد، دقیقا یک طرف هریک از این جنگها و قتل و کشتار ها امریکا است که بصورت مستقیم و یا با اسلحه و مهماتش در شعله ور ساختن آتش جنگ و قتل و کشار ها نقش فعال داشته است.
اگر تا اینجای کار کمی با پرده حرکت می کرد اما اخیرآ حمایت از اسرائیل در ارتباط قتل عام و بمباران های وحشیانه اسرائیل آنهم بصورت کاملا عریان و بیشرمانه چهره ناپاک این رژیم را بیشترنمایان ساخت.
با صراحت باید بگوییم که امروز امریکا عامل اصلی جنایات و بحران های بشری در دنیا است که بشریت را در پرتگاه سقوط قرار داده است.
شدت جنایات و دست یازیدن به شرارت های بیش از حد باعث شد تا کشور های که از اعمال جنایتکارانه امریکا آسیب دیده بودند دست بکار گردیده و این قدرتی که بعد از فروپاشی شوروی و تقسیم شدنش به جمهوریت های متعدد به عنوان قدرت هژمون مطرح گردید و عملادر این جهت و حفظ وجهه هژمونی خود خلق هزاران جنایت را وسیله گردیده، تصمیم گرفتند تا جلو این خودسری ها را بگیرند.
اولا این نکته را یاد آور شوم که شرارت های امریکا نه تنها باعث تضعیف رقبایش در شرق نشد بلکه آنها را تقویت کرد. بطور مثال امریکا از چهار دهه به اینسوکشور ایران را از لحاظ اقتصادی و سیاسی نظامی مورد تحریم قرار داد که نتیجه این تحریم را اگر بصورت خلاصه بیان کنیم اینست که ایران درحال حاضر به یک سوپر پاور اقتصادی و نظامی تبدیل گردیده است. موشک های ایرانی و پهباد هایش برای امریکا و همپیمانانش به یک کابوس تبدیل شده است. وقتی امریکا تهدید نظامی کرد، ایران درجوابش گفت: اگر زدی ماهم میزنیم. امریکا سردار سلیمانی جنرال ورزیده ایران را زد، ایران هم پایگاه عین الاسد امریکا را چنان با موشک مورد حمله قرار داد که بعضا گفته میشود هزاران نفرتلفات داشته است.
شکست ذلیلانه امریکا در خاور میانه، در اندیجان اوزبیکستان، قزاقستان، قیرقیزستان، اوکراین و در 9 کشور اسلامی که بیش از یازده میلیون انسان را به قتل رساندند، در افغانستان بعد از بیست سال تلاش و مصارف کمر شکن و اخیرآ در جنگ اسرائیل با فلسطین که در واقع همه کاره این جنگ امریکا است، تجربه تلخی به این کشور و همپیمانانش می باشد.
ما نمی گوییم که امریکا در هیچ یک از این میادین جنگ کاری از پیش برده نتوانسته، مثلا امروز در جنگی که اسرائیل با حمایت صد درصدی اش با مردم مظلوم فلسطین دارد، در میدان جنگ موفقیت از آن اسرائیل است، اما در اذهان عامه جهان اسرائیل و حامی اش امریکا چنان شکست خورده اند که هرگز آنرا جبران نخواهند توانست. امروز اسرائیل در سطح بین المللی به عنوان یک کشور تروریست و جنایت کار مطرح است که آنهم تحت حمایت امریکا است.
مطرح شدن اسرائیل به عنوان تروریست که تنها حامی منافع امریکا در خاور میانه است، برای امریکا بی نهایت سنگین است. امروز حتی یهودیانی که در سایر کشور ها از جمله امریکا زندگی می کنند براسرائیل و امریکا لعنت فرستاده و اعمال ضد انسانی شانرا تقبیح می نمایند.
یکی دیگر از اقدامات صورت گرفته در راستای شکست دادن این کشور و برانداختنش از مسند هژمون بودن، ایجاد اتحادیه حوزه شانگهای است که ظاهرا با رویکرد اقتصادی اما در واقع رقابت با ناتو و شکستن قدرت پوشالی غرب در راس امریکا بوده و هست که اینک به عنوان یک حوزه اقتصادی بزرگ دنیا مطرح است.
گرچه صحبت های متواضعانه وزیرخارجه امریکا در پی مانور نظامی چین در اطراف تایوان بیانگر این بود که امریکا با وجود تلاش در جهت حفظ قدرت هژمونی خودش، به شکست ها و ضعف های خود نیز پی برده است.
روزی بایدن رئیس جمهور امریکا با شی جین پینگ رئیس جمهور چین از طریق اسکایب صحبت نموده و با رئیس جمهور چین در ارتباط تایوان با نهایت غرور صحبت می کرد، رئیس جمهور چین برایش گفت: کسانیکه با آتش بازی می کنند به تنهایی می سوزند. روزیکه چین در اطراف جزیره تایوان مانور نظامی را آغاز کرد، وزیر خارجه امریکا با لحن متواضعانه از چین خواست که از خویشتن داری کاربگیرند.
جناج مقابل امریکا که مهم ترین آن نه تنها از لحاظ نظامی بلکه از لحاظ اقتصادی هم قدرت برتر بحساب می آید چین است که امروز روسیه و ایران را هم که از لحاظ اقتصادی و نظامی در جمع قدرت های برتر دنیا هستند، نیز در کنار خود دارد. حرکت دیگری را در 2009انجام دادند که اینکار وضعیت اقتصادی امریکا را کاملا تحت تاثیر قرار داده است و آن ایجاد گروه بریکس است که در 16 جون 2009 در روسیه با حضور بزرگان هند و چین و برازیل صورت گرفت و با هدف اصلاح وضعیت مالی جهان فعالیت هایی را آغاز کردند.
تشکیل بریکس با کشور های قدرتمند چین، روسیه، هند، برازیل و افریقای جنوبی و عضویت قدرتمندان اقتصادی دیگر(ایران، عربستان سعودی،ارژنتاین، اتیوپی و مصر) که فعالیت شان در این سازمان از اول جنوری سال جدید میلادی (2024) آغاز میگردد و اینک تقاضای عضویت 16 کشور دیگر جرقه های قدرتمندانهء است که چشم امریکا را خیره کرده.
به نظر میرسد که شکست های پی در پی امریکا چه در میادین جنگ و چه در اذهان عامه جهان حاصل شرارت های خودش میباشد. بقول حافظ: هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.
با تاسف باید بگوییم که امروز در هرجای دنیا که جنگ است، پای سلاح و مهمات امریکایی به چشم میخورد که عملا این کشور را به سوی پرتگاه سقوط می کشاند. اتحادیه شانگهای وبریکس اینها سازمان های اقتصادی خالص نیستند و نباید امریکا آنرا نادیده و یا دست کم بگیرد و از طرفی تضاد افکار عامه جهانی علیه امریکا و اسرائیل که بی نهایت سنگین است. چنانچه اگر امریکا به شرارت های که فعلادنبال می کند که البته همه با اهداف غیر انسانی است ادامه بدهد سقوط شرم آوری را تجربه خواهد نمود و چه بهتر که از همین حالا تصمیم بگیرند که بجای این همه مصارف در جهت قتل عام و کشتار بیگناهان، کمر همت به رفاه و آسایش بشریت ببندند. و تنها با همین تصمیم انسانی میتوانند که از سقوط ابدی ایکه خود به پای خود بسوی آن روان هستند نجات یابند.