غلام علی صارم
اول حوت 1402
دردومین نشست دوحه هم تعدادی به عنوان نمایندگان جامعه مدنی دعوت شده بودند، که قسمتی از بی نتجه ماندن این نشست هم برمیگردد به همین موضوع که عملا برای یک عده حساسیت برانگیز شد.
دراین مختصر اولا نکاتی را از یک نوشته قبلی خودم یاد آور می شوم که موارد قبول شده برای جامعه مدنی در سطح بین المللی است و سپس مختصر اشاراتی در وضعیت این مجموعه ها در افغانستان مخصوصا طی بیست سال اخیر:
جامعه مدنی متشکل از نهاد های غیردولتی است که دارای ویژگی های ذیل می باشد :
1 – مستقل از دولت اند.
2- خشونت خواه نیستند .
3- خود جوش و داوطلب اند.
4- سیاست های دولت را بررسی و نقد می کنند.
5- دارای ساختار آزادی خواه هستند .
این نهاد های غیر دولتی شامل گروه ها، انجمن ها، باشگاه ها، اصناف، سندیکاها، فدراسیون ها ، اتحادیه ها و غیره می باشند که به منظور واسطه میان دولت و مردم بوجود می آیند، که این امر باعث مشارکت مردم در قدرت سیاسی دولت می گردد.
جامعه مدنی شکل سنتی قدرت یکطرفه را عوض نموده و آنرا به رابطه متقابل تبدیل می نماید تا توزیع قدرت بصورت متعالی صورت گیرد.
جامعه مدنی زمینه ای است برای ابرازعقاید گوناگون که مخالف و رقیب را دشمن حساب نمی کند.
اساس جامعه مدنی برپایه های زیر استوار است :
1 – انسان (شخصیت وجود شهروندان )
2- محوریت خرد و اندیشه.
3- اصالت کارو ارزش قایل شدن به آن.
4- قانون مداری
5- احترام به عقاید مخالف.
و از خصوصیات دیگر آن:
1 – اتکا بخود.
2- شجاعت در انتقاد و ابرازعقاید.
3- خرد ورزی و اتکا به دانش.
4- اعتقاد به اینکه انسان خود سرنوشت خود را می سازد.
مسوولیت های اجتماعی یک انسان مدنی:
1- توجه به دیگران و درک آنها به جای خود بینی و خود نگری.
2- درنظرگرفتن حقوق سایر افراد بجای منفعت طلبی خویش .
3- پذیرش عقاید مخالف بجای عدم تحمل.
4- مدارا و تحمل دیگران به جای خشونت طلبی
5- احترام به انسانیت و کمک دیگران بجای نگاه ابزاری و غیر انسانی به سایر افراد.
6- مسولیت پذیری در قبال خویش و جامعه بجای فرافکنی.
7- نگاه واقع بین به دیگران بجای قهرمان پروری یا تحقیر دیگران.
8- اعتقاد به برابر بودن انسانها بجای اعتقاد به شخص سالاری.
و اما جامعه مدنی در افغانستان :
در افغانستان مخصوصأبعد از سال 1380 نهاد های زیادی تحت عنوان جامعه مدنی بوجود آمدند. هریک از این نهاد ها در پیوند با موسسات خارجی کارهای را بصورت پروژه ای انجام دادند.
برطبق آنچه در مورد جامعه مدنی گفته شد، مراکز موجود ظاهرأ به اسم جامعه مدنی در افغانستان ، مراکز دست نشانده و اجیرانی بودند که در ارتباط با موسسات خارجی پروژه های مشخصی را با قیمت معین اخذ و روی آن کار می کردند وروزیکه پول پروژه قطع میشد برنامه کاری ایشان هم متوقف بود .
به کرات دیده شده است که نشرات، برنامه های تبلیغی، برنامه های آموزشی وخدماتی در موارد مختلف و…. با امکانات خارجی ها آغاز و در کوتاه مدت متوقف گردیده است، زیرا مجموعه های خارجی که اینگونه کار می کردند مجموعه های که در پی کارهای بنیادی باشند نبودند بلکه کسانی بودند که فقط وظیفه ایشان خدمات اختصاصی بود که تحت پوشش این برنامه ها عملی می کردند، جریان کار های ایشان این مدعا را به اثبات می رساند و دسته های وطنی ما دانسته و یا ندانسته در خدمت اینها در بدل مقداری پول قرار داشتند.
موضوع دیگردر ارتباط این نهاد ها این است که اکثرأ به مراکزقومی و خانوادگی تبدیل شده بود، مثلا در راس کسی بود که از قوم مشخص، ایشان در ذیل به استخدام کسانی پرداخته بودند که اولأ از خانواده و بستگان و ثانیأ از هم زبانان خود را استخدام نموده بودند.
افرادی که در نهاد ها کار می کردند معمولا به ایشان معاش های دالری پرداخته می شد، درحالیکه شهروند مدنی متکی بخودهستند، کارش انتقاد از خلاف ورزی ها، و نهادینه سازی قانون و ایجاد روحیه قانون پذیری میباشد، نه اینکه به عنوان کارمند اجیر استخدام شده و شعار از جامعه مدنی بدهند.
یکبار هم به موضوع جالبی از جانب همین مجموعه ها برخوردیم و آن اینکه جمعی کلاه بردار مبلغ پنج میلیون دالر بدست آورده بودند تا نهاد ها و موسسات دیگر را سرتیفکیت جامعه مدنی بدهند و یا به اصطلاح سرتیفای نمایند.
اولا : خود اینها را کی سرتیفای نموده بود؟ ثانیأ اینکاربه جامعه مدنی چه ارتباط.داشت؟این یک نمونه از کلاه برداری این مجموعه ها میباشد که شما میتوانید خود به تحقیق آن بپردازید، البته این یک نمونه از مجموع خیانت های اینها است.
جامعه مدنی حرکت خود جوش و حساب شده ای است که در پی خرد ورزی و اتکا بخویش بوده و جلوخطا کاری های اجتماعی و سیاسی می ایستد، آنهم بدون خشونت و بدور از هرج و مرج . نه اینکه در پی پروژه های عایداتی باشند. و تعجب اینجاست که دولت وقت هم هیچگونه نظارتی در این امور نداشت.
حال بیاییم و این نهاد ها را با آن موازینی که برای جامعه مدنی گفته شده مقابل هم قرار بدهیم و ببینیم که آیا اینها با این موازین مطابقت دارند یا نه ؟
با یک نگاه میتوان حکم کرد که گذاشتن اسم جامعه مدنی به این مراکزی که کارهای پروژه ای میکردند، ظلم به اندیشه انسانی جامعه مدنی است. به عقیده ما اینها یک مجموعه کلاه بردارانی بودند و هستند که تحت عنوان پروژه های خدماتی از خارجی ها بنام این کشور ستمدیده پول گرفتند و اکثرأ آنرا بگونه های خلاف به مصرف رساندند که شاهد این مدعا خریداری موتر های مودل سال و به کرایه گرفتن خانه های لوکس و توزیع معاش های دالری به افراد، بدون کدام معیار و امثال اینها که هیچ کدام با اندیشه و فکر جامعه مدنی سازگار نیست.
اگرکمی دقت صورت گرفته و یک نگاه تحقیقی در مورد پول های که این مجموعه ها گرفته و از طرق مختلف بدست آورده اند که دقیقا همه بنام این کشور بوده است و در مقابل به ارزیابی بازدهی آن از طریق این موسساتی که متاسفانه نام جامعه مدنی را روی آن می گذارند پرداخته شود، حاصل اینکار دقیقا اثبات چهره های ننگین و دزدان حرفه ای است که متاسفانه آنرا جامعه مدنی می گفتند و امروز نیز ملل متحد که از دیدما یک سازمان غیر وابسته هم نیست، جمعی را با عنوان جامعه مدنی در دومین نشست دوحه که ظاهر برای افغانستان بود دعوت نموده بود که اینکار چنانچه عرض شد در ناکامی این جلسه نقش مهم داشت.
گرچه این دعوت را ما از جانب ملل متحد اختیاری نمی دانیم و مبنایش همان ضرب المثل ما افغان هاست ( ملا منم ،برادرم میخواند) باآنهم سرمنشی ملل متحد جناب گوترش که ظاهرآ برگزار کننده این نشست بودند اینرا باید توضیح بدهند که این مجموعه ای را که تحت عنوان جامعه مدنی در نشست دوحه شرکت داده بودند، با کدام یک از معیار های قبول شده جهانی برای جامعه مدنی بوده است؟