غلام علی صارم
14حوت 1402
«پارلمان پاکستان، روز یکشنبه، سوم مارچ 2024(۱۳ حوت1402)، شهباز شریف، را با ۲۰۱ رای منحیث صدراعظم پاکستان انتخاب کرد»
این دومین دوراست که شهبار شریف برادر نواز شریف برکرسی صدارت پاکستان تکیه میزند.
رقیب اصلی اینها که تحریک انصاف به رهبری عمران خان است، دادگاه پاکستان اورا به اتهام خیانت مالی و بعضی موارد دیگر زندانی نموده است. اما طرفداران او با عنوان بیطرف در انتخابات شرکت کردند زیرا حزب شان طبق حکم دادگاه از شرکت در انتخابات محروم گردیده بود.
طرفداران تحریک انصاف با وجودیکه رهبرشان زندانی بود، ظاهرآ با عنوان بیطرف در انتخابات شرکت کرده بودند بیشترین کرسی پارلمان را نسبت به همه بدست آوردند(101کرسی). حزب مسلم لیک شاخه نوازبا بدست آوردن 75کرسی درردیف دوم و حزب مردم برهبری بلاول بوتو زرداری با بدست آوردن 54کرسی جایگاه سوم را بدست آوردند.
و باقی کرسی ها به احزاب کوچک دیگر تعلق گرفت که نهایتا هیچ حزبی نتوانست اکثریت مطلق را بدست آورده و به تنهایی حکومت تشکیل دهد. حزب مسلم لیک شاخه نواز و حزب مردم توانستند با کسب همکاری یک عده ای دیگر به تشکیل حکومت دست یابند و برهمین مبنا به تاریخ فوق پارلمان کشور با دوصدو یک رای موافق شهباز شریف برادر نواز شریف را به حیث صدراعظم انتخاب نمودند، که به این اساس باید رئیس جمهور از حزب مردم انتخاب گردد و به احتمال قوی که آصف علی زردی نیز برای باردوم برکرسی ریاست جمهوری پاکستان تکیه خواهد زد.
آنچه به عنوان سوال مطرح است اینست که : آیا تقرر آقای شهبار شریف به حیث صدراعظم میتواند درجهت نورمال سازی روابط پاکستان با دنیای غرب مخصوصا امریکا و از بین بردن تنش های موجود با کشور های همسایه (ایران و افغانستان) و حل چالش های موجود اقتصادی و سیاسی وامنیتی داخلی پاکستان موثر واقع گردد؟
به نظرمیرسدکه عادی سازی روابط با امریکا چندان پیچیده نبوده و همانگونه که بزرگان گفته اند که در سیاست دوست دائمی و دشمن دائمی وجود ندارد و آنچه مهم و پایدار است منافع کشورهاست. امریکا نیزبا باکستان در روابط دوستانه خود منافع دوجانبه دارند و امریکا دهها سال است که درمسیر دوستی با پاکستان مصارف هنگفتی را انجام داده است، امریکا به پاکستان همیشه به عنوان حافظ منافع خودش در منطقه نگاه نموده است و پاکستان نیزهمیشه با وابستگی مخصوصا اقتصادی در کنار امریکا بوده است. بنابراین بعید به نظر نمیرسد که آقای شهباز شریف در این مورد موفق از این آزمون بدرآید.
درمورد از بین بردن تنش های موجود با ایران که اخیرمنجر به مختصرحملات نظامی هم شد گمان نمی کنم که این تنش ادامه یابد، زیرا در دوطرف مرز مردمان جدایی طلب و قاچاق چیان مواد مخدر و انسان که وابسته به ساحه بلوچستان میباشد برای هردو کشورمزاحمت های را ایجاد کرده است که عملا مشاهده میشود و دراقدامات نظامی هم در هردو طرف مرز مناطق بلوچ های جدایی طلب دوسمت مورد حمله قرار گرفته است که بعضی از صاحب نظران اموراین برخورد را یک عمل ساختگی و همراه با تفاهم هردو کشور گفته اند و ازطرفی هم موضوع تجارت و منافع اقتصادی نیز برای هردو طرف مهم است و اینها میتوانند نهایتا با داشتن روابط اقتصادی برچالش ها و تنش های موجود غالب آیند البته روابط ایندوکشورهم سالهاست که برهمین مبنا بوده است.
چالش های موجود با افغانستان را نیز نمیتوان دست کم گرفت زیرا اخراج اجباری مهاجرین افغانستان طی ماه های اخیر و برخورد های زشت و غیر انسانی پولیس آن کشور موقع خروج افغانستانی ها و سلسله اقدامات دیگراین کشوردوستی عنعنوی و روابط نزدیک تجارتی این دو کشوررا مختل ساخته است.
دوران تجاوزشوروی وقت و مهاجرت میلیونی مردم افغانستان دراین کشور، اگرچه پاکستان از این مدرک صاحب همه چیزشد و کمک های که تحت عنوان رسیدگی به مهاجرین دراین کشور می آمد خود بیشتر از سهم مهاجرین از آن استفاده می نمودند که اخیرآ سخن از ذخایر بزرگ ارزی سردمداران این کشور از مدرک پول مهاجرین در بانکهای سویس سخن گفته میشود، با وجود این همه علایق خاص بین مردمان دوکشور بوجود آمده بود که حتی باعث پیوند های خانوادگی گردیده است. اما آن همه دوستی و علایق مخلصانه امروز تبدیل به نفرت گردیده که عامل اصلی آن پاکستان است. ازطرفی هم موضوع جنجالی خط دیورند که انگلیسها با همان طینت شیطانی خود شان دراین منطقه تخم نفاق را کاشتند، نیز در ادامه و تشدید تنش ها و چالش ها نقش مهم دارد.
حمایت از مخالفین حکومت پاکستان تحریک تی تی پی نیزتوسط طالبان افغانستان موضوعی است که پاکستان همواره به آن پافشاری نموده وافغانستان آنرا رد کرده. این مورد نیز چنانچه مشاهده شده بصورت کج دارو مریزکماکان ادامه خواهد یافت، مگر اینکه سیاستمداران نوظهور برای حل معضل موجود و تنش های بوجود آمده گام های را با عقلانیت برداشته و برای حل آن صادقانه دست بکار شوند.
موضوع تنش های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نسبت به موارد فوق برای پاکستان بی نهایت جدی است زیرا با وجود این چالش ها پاکستان هرگزبه تامین روابط خارجی موفق نخواهد شد.
چالشهای اقتصادی که دامن گیرپاکستان گردیده بود و در یک مقطع توانستند با توسل به بانک جهانی تا حدی بحران بوجود آمده را مهار نمایند اما این حرکتی نیست که بتواند پاکستان را برای همیشه از بحران اقتصادی بدور نگهدارد.
پاکستان کشوری است دارای 240 میلیون نفوس باید خود برای ترمیم این معضل اقدام نماید و با تکیه به امکانات خودش به حل آن بپردازد و الا طبق همان ضرب المثل ما افغانستانی ها «گدایی گنج است، برکت ندارد»
موضوع زندانی کردن عمران خان و محرومیت حزبش از انتخابات و اینک با وجود تلاش های زیاد بدست داشتن یکصدو یک کرسی پارلمان میتواند بصورت دوامدار برای حکومت جدیدپاکستان و آقای شهبازشریف صدراعظم آن کشور چالش آفرین باشد زیرا اینها با بکصدویک رای مخالف در برابرهرحرکت جناح مخالف میتوانند مشکل آفرین و مانع بوجود آورند، مگر اینکه حکومت جدید به خواسته های این حزب تمکین نموده و سرسازش را در پیش گیرد.
بحث امنیت و چالش های امنیتی بوجود آمده توسط تحریک طالبان پاکستان نیز نباید دست کم گرفته شود، گرچه پاکستان باربار امارت اسلامی طالبان را متهم به حمایت از آنها نموده است که هربار از جانب حکومت رد گردیده و اتهامات وارده را بی اساس و غیر منطقی خوانده اند.
ما نیز اتهامات پاکستان را نسبت به افغانستان در این زمینه ناشی از ضعف مدیریت مسئولین امنیتی پاکستان میدانیم که بخاطر برائت دادن خود نزد مردم پاکستان دست به چنین شایعات و تبلیغات میزنند. نیروهای مخالف پاکستان همانهایی هستند که روزی پاکستان آنها را با نیات شومی که دارد برای اخلال گری امنیت کشورهای دیگر ساخته بودند که خوشبختانه امروز خود گرفتار آن گردیده اند.
از طرفی هم رقابت های داخلی بین نیروهای حکومت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که مهم ترین مورد آن تهاجم پولیس بخانه محمود خان اچکزی رهبر حزب عوامی ملی و بازداشت یکتن از محافظین او، آنهم در روز بعد از تعیین صدراعظم جدید و محکوم کردن این عمل توسط بلاول بوتو رهبر حزب مردم و عضو حکومت فعلی و عمرایوب خان عضو ارشد تحریک انصاف و عضوحکومت موجود، اینها در مجموع جرقه های بی اعتمادی از همین ابتدای کار نسبت به وضعیت موجود است.
پس بنا براین اگر شهباز شریف و متحدانش میخواهند برتنش ها و چالش های موجود فایق گردند در نخست باید به حل چالش های درون حکومتی و ثانیا احزاب و جناح های سیاسی وشبه نظامیان موجود بپردازند در غیر آن برای حل آنچه به عنوان چالش های موجود به عرض رسید هرگز موفق نخواهند شد و نتیجه عدم موفقیت دراز بین بردن چالش هاباعث بوجود آمدن بحرانی خواهد شد که برای پاکستان بی نهایت خطرناک خواهد بود.