غلام علی صارم
سه شنبه 19 حوت 1402
حملات هوایی اخیر پاکستان به خاک افغانستان دردو ولسوالی ولایات خوست و پکتیا( برمل در پکتیا وسپیره در خوست)، بار دیگر تنشها میان دو کشور را افزایش داده است. پاکستان مدعی است که این حملات علیه مواضع تحریک طالبان پاکستان TTP) انجام شده است و طی اعلامیه ای گفته اند که یکی از فرماندهان طالبان پاکستان بنام عبداله شاه در این منطقه مستقر بود او را مورد حمله قرار داده و با همسر و فرزند خورد سالش از بین برده اند، اما مقامات افغان این ادعا را رد میکنند و میگویند که این حملات غیرنظامیان را هدف قرار داده است.
در همین حال ساعتی بعد از ادعای پاکستان عبداله شاه در یک نوار تصویری ظاهر شده و به طرفدارانش از سلامتی خود اطمینان داده و گفت که در وزیرستان جنوبی میباشد. این نوار تصویری در واقع اثبات کذب پاکستان است در مورد حمله وحشیانه اش در این دو ولایت افغانستان که باعث کشته شدن چندین طفل و زن و مردغیر نظامی و سحر خیزان ماه مبارک رمضان گردید، است.
اهداف احتمالی پاکستان از این حملات:
• تلاش برای تحت فشار قرار دادن طالبان افغانستان: پاکستان از طالبان افغانستان میخواهد که علیه TTP اقدام کند. درحالیکه امارت اسلامی طالبان افغانستان بار ها به همه جهانیان و مخصوصا همسایه ها اطمینان داده است که از خاک افغانستان برعلیه هیچ کشور استفاده نخواهد شد. به نظر میرسد که حاکمان پاکستان جدااز اینکه گرفتار یک سلسله تنش های سیاسی هستند، بی کفایتی و ضعف مدیریت نیز در این کشور بیداد می کند، TTPیا طالبان پاکستانی یک موضوع داخلی آن کشور بوده و هست و اصلا ربطی به افغانستان نداردو آنها در واقع همان گروپهای هستند که پاکستان خود زمانی آنرا برای برهم زدن امنیت دیگران ساخته بود که اینک دامن گیر خود شان گردیده است. به باور ما ،فرض را براین بگیریم که اگر طالبان افغانستان با طالبان پاکستان وارد جنگ شود که هرگز نخواهد شد، در آنصورت بازهم پاکستان به داد و فریاد پرداخته و خواهد گفت که افغانستان به امورد داخلی ما دست اندازی می کند. پاکستان در این ارتباط دقیقا از موضع ثابت استراتیژیک برخوردار نبوده و همانگونه که مشاهده میشود در یک حالت کاملا دست پاچگی قرار دارد. چنانچه اگر بر استراتیژی فعلی خود تجدید نظر نکند گرفتار بحران وسیعتر از این خواهد شد.
• ایجاد ناامنی در افغانستان: پاکستان با ناامن کردن افغانستان، میخواهد از نفوذ هند در این کشور بکاهد. این البته یک بعد قضیه در جهت نا امن سازی افغانستان است، زیرا بیش از چهار دهه است که پاکستان از ناامن سازی و عدم امنیت افغانستان دستاورد های مادی داشته و کمک های که به مردم مهاجر و جبهات مردم افغانستان در مقابله با شوروی وقت صورت میگرفت همه را پاکستان تسلیم شده و یک قسمت خیلی ناچیز آنرا به افغانستان میداد که اخیر ذخایری که از این پولها سردمداران این کشور بخود تدارک دیده اند از بانگ های سویس و….. سر برآورده است. اینک که این همه از چنگال ایشان بدر رفته میخواهند که با ناامن سازی این کشور هم فاصله بین کشور رقیبش هند ایجاد نموده و هم بخود نان و نوایی کمایی نماید.
• جلب توجه جامعه بینالمللی: پاکستان با این حملات، میخواهد توجه جامعه بینالمللی را به مسأله TTP جلب کند تا بتواند از این طریق به کمک های که اسم ظاهری آن مبارزه با تروریسم است بدست آورد.
• انحراف افکار عمومی از مسایل داخلی: پاکستان با این حملات، میخواهد افکار عمومی را از مسایل داخلی خود مانند بحران اقتصادی و ناامنی داخلی منحرف کند. متاسفانه امروز مردم افغانستان که در ولایات خوست و پکتیار مورد حمله قرار گرفته و زنان و اطفال شان به شهادت رسیدند در واقع قربانی های هستند که نظامیان پاکستانی بخاطر پوشانیدن ضعف های مدیریتی شان از ما گرفتند.
• تسلط برروابط خارجی افغانستان : پاکستان سالهاست که در این آرزوبوده و به همین منظور نگذاشته که آتش ناامنی در این کشور خاموش شود، تا بر مقدرات این کشور حاکم گردیده و در روابط خارجی این کشور مخصوصا در روابط با هند کشور رقیب شان اشراف داشته باشند. این هدفی است که پاکستان طی چندین دهه آنرا دنبال نموده است و شرارت های اخیرش اعم از اخراج غیر قانونی مهاجرین، انسداد راه ترانزیتی برای تاجران افغانستانی و اخیرآ بمباران ولایات خوست و پکتیار همه در راستای همین هدف است. اما این را به اصطلاح معمول که کور خوانده، حداقل تاریخ چهار دهه اخیر و شکست دو ابرقدرت جهانی را اگر مطالعه کنند حتما به این نتیجه خواهند رسید که این فکر شان خام و خیالی بیش نیست، بقول شاعر:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی //// این ره که تو میروی به ترکستان است …… مردم افغانستان همانگونه که تاریخ شهادت میدهد گرسنگی و در بدری را همیشه تحمل نموده اما اسارت و مستعمره بودن را نه! تعدادکثیری از مردم دنیا قیام های مردم افغانستان را در مقابل شوروی وقت حماقت توصیف میکردند اما مردم این کشور هرگز در برابر این تبلیغات خم به ابرو نیاورده و به جهاد خود تا پیروزی و شکست متجاوزین ادامه دادند و همین طور در برابر امریکا…
پیامد های این گونه عملکرد های پاکستان به نفع هر دو کشور نبوده و آنچه را میتواند به بار بیاورد مواردی است که مختصر به آن اشاره می کنیم :
• افزایش تنشها میان افغانستان و پاکستان: این حملات تنشها میان دو کشور را افزایش داده و میتواند به درگیریهای بیشتر منجر شود. و این کاملا محتمل است زیرا مردم افغانستان در طول تاریخ تسلیم زور گویی ها نشده و نخواهد شد.
• بیثباتی در افغانستان: این حملات میتواند به بیثباتی بیشتر در افغانستان منجر شود که این یک امر واقعی است اما نمیتوان انکار کرد که بی ثباتی در افغانستان همانگونه که پاکستان این هدف را دنبال می کند در این کشور محدود بماند. زیرا افغانستان و پاکستان دوهزارو دوصد کیلومتربا هم مرز مشترک دارند که تمامی نقاط اش قابل عبور و مرور است و در دو طرف هم مردمانی زندگی می کنند که از لحاظ قومی، خویشاوندی، فرهنگی، اقتصادی و… کاملا به هم وصل هستند و طبعا از جریان حوادث در سرزمین های همدیگر متاثر می شوند.
• نقض حقوق بشر: این حملات میتواند به نقض حقوق بشر و تلفات غیرنظامیان منجر شود. این مورد که حتمی هم هست به لحاظ اینکه معمول است نوشتیم و الا حقوق بشر در دنیای امروز فقط یک سخن کاملا واهی و بدور از همه چیز است. بمباران های وحشیانه فلسطین توسط اسرائیل روی همه داعیه داران حقوق بشر را در دنیا سیاه کرده است. اینکه در افغانستان هم این مورد (نقض حقوق بشر) با حملات زمینی و یا هوایی پاکستان و مقابله به مثل افغانستان تلفات انسانی مخصوصا غیر نظامیان و زنان و اطفال را به بار خواهد آورد یک امر حتمی است .
واما راهحلها:
افغانستان و پاکستان دوکشوری که طولانی ترین مرز را باهم دارند و در دوطرف مرز هم کسانی زندگی می کنند که دارای دین و مذهب مشترک و اکثرآ از یک تبار و عشیره هستند و بین شان روابط اقتصادی و تجارتی و خانوادگی وجود دارد؛ اما پرتنش ترین رابطه را ایندو کشور باهم داشته است که از ابتدای تشکیل کشوری بنام پاکستان بلکه چندین ماه قبل از بوجود آمدن این کشور تنش های وجود داشته که گاهی تا مرز به آتش کشیدن مراکز دیپلماتیک و بیرق های همدیگر گردیده و گاهی هم فروکش نموده است و ما بارهاهم به این نکته تاکید داشته ایم که این مشکلات باید حل شود و پاکستان هم به این نتیجه باید رسیده باشد که مردم این کشور اسارت پذیرنبوده و نیست و بدور از عقلانیت است که یک ملتی که سالها پیروزی ها ی را در برابر متجاوزین در کارنامه و تاریخ خود به اثبات رسانیده ، صبر و حوصله ایشان را به امتحان بگیرند. با وجود همه معضلات و پرابلم های موجود یکبار دیگر به نکات ذیل تاکید می نماییم :
• گفتگوی مستقیم بین افغانستان و پاکستان: دو کشور باید برای حل مسأله TTP از طریق گفتگوی مستقیم اقدام کنند.
• همکاری منطقهای: کشورهای منطقه باید برای حل مسأله TTP با یکدیگر همکاری کنند.
• نقش جامعه بینالمللی: جامعه بینالمللی باید برای حل مسأله TTP و جلوگیری از تنشها میان افغانستان و پاکستان نقش فعال ایفا کند.
• قبل از مذاکرات پاکستان تعهد بسپارد که در جهت حل مشکل خود شان و تامین روابط حسنه با رعایت حسن همجواری، احترام به منافع ملی دیگران، عدم مداخله در امور داخلی دیگران و رفع تنش ها صادقانه عمل نماید. چنانچه اکر در این راه گام های صادقانه توآم با عقلانیت برداشته نشود عواقب خطرناکی را شاهد خواهیم بود. ( با د این سخن بگوشت ، ما مرده و توزنده )