
فرار دادن نیروی جوان کشور به بهانه تحصیل
در این اواخر، موج گستردهای از تبلیغات در شبکههای اجتماعی به راه افتاده که گروهی سودجو به بهانه تحصیلات رایگان همراه با لیلیه و معاش ماهانه در کشورهای مختلف، جوانان را به خروج از کشور ترغیب میکنند.
فراموش نمیکنم که در زمان حکومت پیشین، زمانیکه در دفتر هفتهنامه «حاما» مشغول بهکار بودم، جوانی به دفتر آمد که کارش جذب محصل برای یکی دو دانشگاه خارجی بود. وقتی با او صحبت کردم، از آن دانشگاهها چنان تعریف کرد که همه ما محو صحبتهایش شدیم. در پایان، به او پیشنهاد کردم همین کاری را که برای دانشگاههای خارجی میکنی، برای دانشگاههای داخلی انجام بده؛ چند دانشگاه داخلی را هم نام بردم و گفتم که حتی میتوانیم تخفیفهایی برای محصلین فراهم کنیم و کارمزد شما را دوچندان بدهیم. اما آن آقا همانطور که آمده بود، رفت و دیگر هرگز خبری از او نشد.
امروزه این بازار آنچنان داغ شده که در هر گوشهای از شهر، دفاتر و نمایندگیهایی برای جذب جوانان به خارج از کشور دایر شدهاند. در حالیکه دانشگاههای دولتی و خصوصی ما ظرفیت بالایی برای جذب محصل دارند. اگر هم این ظرفیت در حال حاضر کافی نیست، دولت و بهویژه وزارتخانههای مرتبط مکلفاند که زمینه را برای جذب بیشتر جوانان فراهم کنند تا آنان به بهانه تحصیل کشور را ترک نکنند.
اگر این سرمایههای انسانی در دانشگاههای داخلی جذب شوند، نه تنها دانشگاهها از نظر مالی تقویت میشوند، بلکه سرمایههای ما به جای خروج، در کشور بهکار گرفته میشود. ما ادعا نمیکنیم که دانشگاههای ما از هر نظر با دانشگاههای آمریکا، کانادا یا چین برابری میکنند؛ اما نباید فراموش کرد که ما بیش از چهار دهه درگیر جنگ و ناامنی بودهایم. همین که هنوز هم استادان دلسوز و فداکار در این کشور ایستادهاند، خود گواهی است بر ارادهای آهنین.
اخیراً تمرکز تبلیغات بیشتر بر فارغان صنف دوازدهم است؛ کسانی که هم انگیزهی آموختن دارند و هم در سن فعالیت و یادگیری عملی هستند. اما با وعدههای اغواگرانه، به آنان القا میشود که اینجا نه درس است و نه کار، پس راه نجات در ترک وطن است. این در حالیست که پشت این تبلیغات، بیش از آنکه دغدغه آموزش باشد، دغدغه منفعتطلبی است.
درست است که جنگها باعث کمبود کادرهای علمی شدهاند و بسیاری از نیروهای نخبه کشور را ترک کردهاند، اما با نگاهی به دانشگاههای دولتی و خصوصی درمییابیم که هنوز هم استادان و معلمانی هستند که با پایمردی در سنگر آموزش باقی ماندهاند. ولی متأسفانه، سیل تبلیغات وسیع برای فرار جوانان بهقدری زیاد شده که جای نگرانی عمیقیست.
وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی را انکار نمیکنیم، اما فرار نیروی جوان به خارج نه تنها این وضعیت را بهتر نمیکند، بلکه بحرانها را پیچیدهتر خواهد ساخت. بسیاری از این جوانان با انگیزهی تحصیل نمیروند، بلکه صرفاً برای یافتن یک لقمه نان و آرامش روانی مهاجرت میکنند. و با تأسف باید گفت که اغلب آنان دیگر باز نمیگردند.
وظیفهی بزرگان و مسئولان کشور است که جلوی این روند نگرانکننده را بگیرند. و این کار تنها از دو راه ممکن است:
1. تقویت دانشگاههای دولتی و خصوصی از نظر کیفی و فراهمسازی زمینههای آموزش بهتر برای جوانان.
2. ایجاد اشتغال پایدار از طریق سرمایهگذاری در تولید، تجارت، صادرات و حمایت از تولیدات داخلی.
اگر به این معضل بیتوجهی شود، کشورهایی که بهدنبال جذب نیروی کار جوان و آموزشپذیر هستند، بیش از پیش سرمایههای انسانی ما را جذب خواهند کرد و ما در آیندهای نهچندان دور با چالشهای جدیتری روبهرو خواهیم شد.
غلام علی صارم
6/2/1404