
اقدامات تروریستی و قتل انسانهای بیگناه از سوی هر فرد، گروه یا کشوری، در هر نقطهای از جهان، از دیدگاه ما محکوم و عملی غیرانسانی است.
نارندرا مودی، نخستوزیر هند، خود یک تروریست و حامی تروریسم است. تخریب مسجد بابری و کشتار دهها مسلمان در پی آن، همچنین حملات گسترده به مسلمانان در طول دوران حکومت وی، از شواهد بارز این امر میباشند. رشد حزب بهاراتیا جاناتا در میان هندوها نیز عمدتاً به دلیل تحریک احساسات ضد اسلامی و حمایت از این اقدامات ضد انسانی بوده است، تا جایی که اعضای این حزب بارها به مقدسات مسلمانان بیادبانه تعرض کردهاند.
در سوی دیگر، در خصوص حمایت نظامیان و حکومت پاکستان از تروریسم، سخنان اخیر خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، کافی است تا آنان را نیز حامیان تروریسم بدانیم. وی اذعان کرد که پاکستان طی سه دهه، به دستور آمریکا، انگلیس و غرب، کار «کثیف» حمایت از تروریسم را برعهده داشته است.
این دو کشور سالها در این مسیر ضدانسانی پیش رفتند و با اعمال خود، صدها هزار انسان را به خاک و خون کشیدند، خانهها را ویران کردند و کودکان بسیاری را یتیم ساختند. اکنون همان شرارتی که برای دیگران کاشته بودند، دامن خودشان را گرفته است.
برخی میگویند که تنش میان این دو کشور دارای سلاحهای هستهای خطرناک است، و یا همان کودکانهگوییهای “بچهگک یتیم بینظیر بوتو” که گفته بود اگر هند آب پاکستان را قطع کند، کانالها را از خون پر خواهیم کرد. اینها شعارهایی کودکانه است. تهدید به سلاح هستهای نیز تنها یک «پف سیاسی» است؛ زیرا هیچیک از آنان جرات یا توان استفاده از این سلاحها را ندارند.
از زمان استقلال هند و تشکیل پاکستان، تاریخ شاهد بیش از ده مورد درگیری کوچک و بزرگ بین این دو کشور بوده که هرکدام با خسارات و تلفات همراه بودهاند.
ما سالهاست که میگوییم و باور داریم که شرارتهای پاکستان در کشمیر، که به ظاهر دفاع از مسلمانان نامیده میشود، دروغی بیش نیست. جنگ، جنگ بر سر آب و منافع اقتصادی است. اکنون این حقیقت آشکار شده و همه دریافتهاند که موضوع اصلی، سهم پاکستان از آب رودخانههای سند، جهلم، چناب و ایندوس است، نه اسلامخواهی و دفاع از مسلمانان.
این پرسش نیز مطرح است: اگر پاکستان در کشمیر به بهانه حمایت از مسلمانان این همه شرارت کرده، چرا در طول سی سال در افغانستان، علیه مسلمانان افغانستان تروریسم را ترویج کرده است؟ مردمان افغانستان که همه مسلماناند، نه هندو!
عدهای دلسوزانه اظهار نظر کردهاند که باید از وقوع جنگ جلوگیری شود و ایران، به دلیل داشتن روابط حسنه با هر دو کشور، در این زمینه میانجیگری کند.
اما ما بر این باوریم که پس از سالها حمایت این دو کشور از تروریسم (که خود وزیر دفاع پاکستان به آن اعتراف کرد)، اکنون باید مدتی در آتشی که برای دیگران افروختهاند، بسوزند؛ تا طعم تلخ بیخانمانی و جنگ را بچشند و درد مردم بیگناهی را که سالها سوختند، درک کنند.
ما با اینکه همواره مخالف جنگ و خونریزی بودهایم و به همین دلیل کار فرهنگی و نوشتن را برگزیدهایم و همیشه راهکارهای دیپلماتیک را پیشنهاد دادهایم، اما این سخنان را از سر درد مینویسیم.
بیش از چهار دهه است که ما در آتش جنگ سوختهایم؛ جنگی که سه دههی آن، به اعتراف وزیر دفاع پاکستان، نتیجه دخالتهای مستقیم آنان بوده است.
بگذارید زورآزمایی کنند، تا هم طعم تلخ جنگ را بچشند، و هم جهانیان بدانند که نزاع این دو کشور نه بر سر انسانیت و اسلام، بلکه بر سر آب و منافع اقتصادی است. شعارهای انسانیت و اسلامیت فقط پوششی برای فریب اذهان عمومی است.
بگذارید بجنگند و نگران استفاده از سلاحهای هستهای هم نباشید؛ زیرا هیچیک، مرد آن میدان نیستند. وقوع این جنگ، در حقیقت به نفع اکثریت کشورهای جنوب آسیا، بهویژه افغانستان، خواهد بود.
غلام علی صارم
یکشنبه 7ثور1404