افغانستانگزارش هامقاله

تبارشناسی بحران در افغانستان؛ از هوتکی ها تا امروز

غلام علی صارم
5حمل 1404
مقدمه
بررسی وضعیت جاری افغانستان ما را ناگزیر می‌سازد تا نگاهی به گذشته داشته باشیم، زیرا آنچه امروز بر سر این سرزمین و مردمش می‌آید، میراث سال‌ها ناکارآمدی، بی‌عدالتی و تعارض‌های ریشه‌دار تاریخی است. تاریخ معاصر افغانستان که نگارنده آغاز آن را از دوره میرویس خان هوتکی می‌داند، گواهی است بر این مدعا.
در این نوشتار، تلاش شده است ضمن مروری کوتاه بر نمونه‌هایی از حکومت‌های گذشته، عوامل کلیدی بحران‌های امروز افغانستان تحلیل شود.
میراث تاریخ؛ قدرت‌طلبی و بی‌ثباتی
نگاهی به ادوار مختلف تاریخی افغانستان نشان می‌دهد که زمامداران، بیشتر از مصالح ملی، به حفظ قدرت و حاکمیت خود اندیشیده‌اند. در این مسیر، جنگ‌های خانوادگی، برادرکشی، و کشتار اطفال و زنان به کرّات اتفاق افتاده است؛ از جمله در دوران هوتکی‌ها، قتل خانواده محمود هوتکی توسط شاه اشرف، و متعاقب آن کشته شدن اشرف توسط شاه حسین.
این سنت خونین، در عصرهای بعدی نیز با شکل‌های مختلف ادامه یافته است.
شکاف‌های قومی؛ از ابزار قدرت تا عامل بحران
افغانستان کشوری‌ست با تنوع قومی گسترده؛ پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک و دیگر اقوام. در حالی‌که این تنوع می‌توانست نقطه قوت باشد، حکام گذشته از آن به‌عنوان ابزار تفرقه استفاده کردند.
عبدالرحمن خان با تحریک اقوام پشتون علیه هزاره‌ها، فتوای تکفیر گرفت و به قتل عام گسترده‌ای دست زد. حتی در دوره‌های متأخرتر، حکام برای حفظ قدرت، اقوام مختلف را علیه یکدیگر تحریک کرده و تعارض را نهادینه کرده‌اند. در پست‌های دولتی و نظام‌های سیاسی، تبعیض قومی به کرات مشاهده شده است.
در دهه دموکراسی، اگرچه نخست‌وزیران دیگر از خانواده سلطنتی نبودند، اما باز هم همه از یک قوم برگزیده شدند. در دهه‌های جنگ و مجاهدین، رهبران اسلامی نیز گرفتار همین نگاه قومی بودند. حکمتیار و ربانی هر دو، بر محوریت قوم و قدرت سیاسی رفتار کردند و هرگز نتوانستند دیدی فرا قومی و ملی را نشان دهند.
شکاف‌های مذهبی؛ افراط‌گرایی و حذف
گرچه در گذشته، شکاف‌های مذهبی چندان عمیق نبود، اما با ظهور گروه‌های افراطی، این شکاف‌ها افزایش یافته‌اند. حمله به مساجد شیعیان، حسینیه‌ها و زائرین عتبات، نمونه‌های روشنی از تنفر مذهبی است که توسط برخی گروه‌ها تبلیغ و اجرا شده است.
نقش گروه‌های افراطی؛ بی‌ثباتی ایدئولوژیک
گروه‌هایی مانند داعش، نه‌تنها به بحران سیاسی دامن زده‌اند، بلکه با ایدئولوژی حذف‌گرای خود، به‌دنبال یکسان‌سازی اجباری بوده‌اند. تاریخ افغانستان ثابت کرده که چنین یکسان‌سازی‌هایی نه ممکن است و نه پایدار.
ناکارآمدی حکومت‌داری؛ بستر نابرابری
دولت‌های افغانستان، چه در گذشته و چه اکنون، نتوانسته‌اند ساختاری عادلانه و پاسخگو برای همه اقوام، مذاهب و جنسیت‌ها ایجاد کنند. فساد اداری، انحصار قدرت و نادیده‌گرفتن شایستگی‌ها، باعث شده است مردم احساس بی‌عدالتی کنند و زمینه‌ساز بی‌اعتمادی گسترده شده است.
نقش عوامل خارجی؛ دخالت‌های پرهزینه
دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از جمله پاکستان، ایران، هند و حتی کشورهای غربی، بحران افغانستان را پیچیده‌تر کرده است. این مداخلات عمدتاً بر مبنای منافع ژئوپلیتیک صورت گرفته و باعث شده روند صلح و توسعه به بی‌راهه رود.
فقر و نابرابری اقتصادی
فقر گسترده، بیکاری، و نبود دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی، مردم را آسیب‌پذیر و مستعد گرایش به افراط‌گرایی کرده است. این معضل نه‌تنها یک بحران اقتصادی، بلکه تهدیدی برای ثبات اجتماعی به‌شمار می‌رود.

حذف زنان از عرصه اجتماعی؛ نصف جامعه، محروم
زنان که نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند، در همه دوره‌های تاریخی نادیده گرفته شده‌اند. در وضعیت فعلی، محدودیت‌های شدیدتر آموزشی، شغلی و اجتماعی بر آن‌ها تحمیل شده و این موضوع یکی از جدی‌ترین چالش‌های اجتماعی است. احیای جایگاه زن در آموزش و مشارکت اجتماعی، ضرورتی فوری و انکارناپذیر است.
راه‌کارها و پیشنهادها
برای عبور از بحران‌های تاریخی و ساختاری، راه‌حل‌های زیر پیشنهاد می‌شود:
1. تقویت وحدت ملی: با تمرکز بر هویت مشترک فراتر از قوم و مذهب.
2. اصلاحات ساختاری سیاسی: توزیع عادلانه قدرت و منابع میان اقوام و اقشار.
3. آموزش و آگاهی‌بخشی: برای مقابله با افراط‌گرایی.
4. نقش مسئولانه جامعه بین‌المللی: بدون دخالت‌های مغرضانه.
5. توانمندسازی زنان: از طریق آموزش، اشتغال و مشارکت اجتماعی.
6. ایجاد نظام قضایی مستقل و غیرجانبدار.
7‌ حمایت از سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی منطقه‌ای.
تجربه تاریخی افغانستان نشان داده است که تکیه بر قوم‌گرایی، حذف دگراندیشان و نادیده‌گرفتن شایسته‌سالاری، این کشور را از ثبات، توسعه و عدالت باز داشته است. تنها از طریق وحدت واقعی، پذیرش تنوع، اصلاح ساختارها، و عبور از تاریخ تلخ می‌توان آینده‌ای روشن‌تر برای این سرزمین متصور شد.

مطالب مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button